آرتین آرتین ، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

آ مثل آرتین

حس مبهم

(مبهم )اولین حسی بود که وقتی خودم و فقط خودم فهمیدم که تو  توی دلمی داشتم .نمیدونستم دقیقا چه حالی دارم البته  فقط میدونم که هیجان هم قاطیش بود شاید با یه کمی اضطراب یه ذره ترس و گیجی و خلاصه قاطی  پاتی بود فقط اینو میدونم الان که دارم برات مینویسم و تو ۷ ماه و یک هفتته هیچ حسی غیر از شادی و شوق لحظه به لحظه برای دیدنت ندارم  و هر چی هست فقط خوشحالی بابت داشتن توئه هر ثانیه خدا رو برای داشتنت شکر میکنم و ازش میخوام که هم به من و هم به تو کمک کنه که ایشاله صحیح و سلامت و با افتخار به این دنیای بزرگ پا بذاری و مایه افتخاره همه ما باشی ...
8 دی 1392

[عنوان ندارد]

پسر خوشگلم بالاخره امروز یاد گرفتم که وبلاگ را چطوری مینویسن البته خاله فرناز جونت خیلی وقته که این وبلاگ رو برای تو با اسمه عزیز خاله راه انداخته ولی من وقت نشده بود که برای تو بنویسم من و خاله فرناز تصمیم گرفتیم که با هم  این وبلاگو مدیریت کنیم و بنویسیم تا وقتی که تو بزرگ شدی بتونی خاطراتتو بخونی و عکسهاتو ببینی و ازشون لذت ببری عزیزم امیر بهادر پسر خالتو میگم (ورزشکاره ) اونم با اینکه بزرگ شده همیشه دوست داره آلبوم بچگیشو ورق بزنه و عکسهای نوزادیشو نگاه کنه و کلی میخنده و خیلی از اینکار لذت میبره احتمالا تو هم مثل اونی دیگه ُُپسر نازم ... ...
8 دی 1392